-
بخند
جمعه 8 آذرماه سال 1392 11:25
گفتمش دل میخری پرسید چند ؟ گفتمش دل مال تو تنها بخند خنده کردو دل زدستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل زدستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود
-
این چه فریادست
جمعه 8 آذرماه سال 1392 11:23
برو به کار خود ای واعظ این چه فریادست مرا فتاد دل از ره تو را چه افتادست میان او که خدا آفریده است از هیچ دقیقه ایست که هیچ آفریده نگشادست به کام تا نرساند مرا لبش چون نای نصیحت همه عالم به گوش من بادست گدای کوی تو از هشت جلد مستغنیست اسیر عشق تو از هر دو عالم آزادست
-
ببین این دختر خانوم و آقا پسرا
جمعه 8 آذرماه سال 1392 11:19
بـبـیـن آقـا پـسـرا . . . . یـه قـانـونـی هـسـت کـه مـیـگـه: تـو هـرچـقـدر هـم کـه قـوی بـاشـی بـه یـه نـفـر احـتـیـاج داری. . . . یـکـی کـه وقـتـی از خـسـتـگـی بـا جـوراب خـوابـت مـیـبـره اونـارو از پـات در بـیـاره! یـکـی کـه تـو مـهـمـونـی بـرات مـیـوه پـوسـت بـگـیـره! یـکـی کـه بـهـانـه ی از خـواب بـیـدار شـدنـت...
-
این عادت ما آدم هاست ...
دوشنبه 4 آذرماه سال 1392 15:11
ازدست دادن فرصتهایی که حالا دردست ماست وقربانی کردنشان به بهای روزها ولحظه هایی که شاید دوباره ازراه نرسند همیشه مرگ وجدایی درکمین ماست..... زندگی پرازفرصت است که گذشته وبازنمیگردد چقدربایدافسوس گذشته هاروبخوریم تاباورکنیم که نه گذشته ازان ماست نه اینده..... تنها امروزاست که باماست ودرصفحه ی زندگی باقی میماند.....
-
یک دقیقه سکوت به احترام همه سکوت هایم!!!!
دوشنبه 4 آذرماه سال 1392 15:03
یک دقیقه سکوت به خاطر همه بچه های طلاق.... یک دقیقه سکوت به خاطر امیدها و آرزوهای محال بچه های طلاق .... یک دقیقه سکوت به خاطر همه اشک ها و حسرت های بچه های طلاق.... یک دقیقه سکوت به خاطر همه جدایی هایی که دیگران مسبب آنند.... یک دقیقه سکوت به خاطر پدر و مادرهایی که نه تنها زجر فرزندشان را میکشند بلکه ناله های نوه شان...
-
میخواهم برگردم به روزهای کودکی
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:53
میخواهم برگردم به روزهای کودکی.. آن زمانها که پدر تنها قهرمان بود عشــق، تنـــها در آغوش مادر خلاصه میشد بالاترین نــقطهى زمین، شــانههای پـدر بــود بدتـرین دشمنانم، خواهر و برادرهای خودم بودند تنــها دردم، زانوهای زخمـیام بودند تنـها چیزی که میشکست، اسباببـازیهایم بـود و معنای خداحافـظ، تا فردا بود! ادامه...
-
دکلمه عاشقانه دلم گرفته از خسرو شکیبایی
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:45
دکلمه دلم گرفته از آلبوم پری خوانی خسرو شکیبایی با شعرهای فروغ فرخزاد خوانده شده. دانلود دکلمه در ادامه مطلب... Download
-
دانلود شعر آفتاب می شود از خسرو شکیبایی
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:41
خسرو شکیبایی : نگاه کن که غم درون دیده ام چگونه قطره قطره آب می شود چگونه سایه سیاه سرکشم اسیر دست آفتاب می شود نگاه کن تمام هستی ام خراب می شود.شراره ای مرا به کام می کشد مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد نگاه کن تمام آسمان من پر از شهاب می شود. برای دانلود به ادامه مطلب بروید :download...
-
عــــشــــق
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:27
عشق برخی اوقات تحمل کردن است اینکه با وجودِ زخم های زندگی بتوانی هنوز پا برجا باشی… عشق گاهی زندگی با سینه ایی بدونِ نفس است و بدان که مرگ، قلبی است، بدون عشق عشق برخی اوقات سنگین است همچون، سنگینیِ لیاقتِ دوست داشتهِ شدن عشق برخی اوقات زندگی دوباره است عشق زنده نگه داشتنِ کسی در درونت است با وجودِ فاصله های دور…
-
عاشق خسته…
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:20
آهای عاشق خسته من ، دستت را بگذار بر روی دل من. میبینی که من نیز مثل تو خسته ام ، میبینی که من نیز مثل تو با غمها نشسته ام . آهای عاشق خسته من ، عاشق دل شکسته ات شده ام ، ببین مرا که محو نگاه زیبایت شده ام . من اینجا و تو آنجا هر دو دلشکسته ایم ، تا اینجا هم اگر نفسی است برای هم زنده ایم. من برای تو میشکنم و تو برای...
-
کم کم یاد خواهی گرفت
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:18
کم کم یاد خواهی گرفت … تفاوت ظریف میان نگه داشتن یک " دست " و زنجیر کردن یک " روح" را … اینکه عشق تکیه کردن نیست !!! و رفاقت اطمینان خاطر !!! یاد میگیری که بوسه ها قرار داد نیستند !!! کم کم یاد میگیری باید باغ خودت را پرورش دهی !!! به جای آنکه منتظر کسی باشی تا برایت گل بیاورد !!! یادمیگیری که...
-
خدایــــــــا!!
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 15:02
خدایــــــــا !! خط و نشان دوزخت را برایم نکش جهنم تر از نبودش جایی سراغ ندارم…
-
آهنگ بی کلام اگه یه روز بری سفر
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 14:53
این آهنگ بی کلام، همون آهنگی هستش که فرامرز اصلانی می خونه: اگه یه روز بری سفر، بری ز پیشم بی خبر اسیر رؤیاها میشم، دوباره باز تنها می شم به شب میگم پیشم بمونه، به باد میگم تا صبح بخونه بخونه از دیار یاری، چرا میری تنهام میذاری؟ اگه فراموشم کنی، ترک آغوشم کنی پرنده دریا میشم، تو چنگ موج رها می شم به دل میگم خاموش...
-
قـوی بــاش …
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 14:45
بـه خـودم میـگویـم: قـوی بــاش … بـه خـودم میـگویـم : مهـم نیستــــ … بـه خـودم شـکـ کـردن را مـی آمـوزمـ … آیــا واقعـا ارزشـش را داشتــ یــا دارد ؟! بـه خـودم میـگویـم : همیــشه وقتــ هستــ بـرای فرامـوش کـردن … حداقـل بـه انـدازه بــاقـی مـانـده ی عــمرم … ولـی تــه همـه ی ایــن هـا ایـن استـــ … مـن غمگیـــنم … و...
-
لـمس کـن
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 14:45
لـمس کـن کـلمـاتـــی را . . . . کـه بــرایتــ مـی نویسـم تـا بخوانـی و بفهمـی چقــدر جـایتــ خـالیستــ تـا بـدانـی نبـودنتــ آزارمـ می دهــد ! لـمس کـن نـوشتـه هـایــی را کـه لـمس نـاشدنیـستــ و عـریــان کـه از قلبــم بـر قـلم و کاغـذ مـی چــکد لـمس کـن گـونــه هـایــم را کـه خیــس اشـکـ استــ و پـر شیـــار لـمس کـن...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 14:44
-
بـاختــم
دوشنبه 27 آبانماه سال 1392 14:42
من باختــم به خـود بـاختــم به تصویــر غلـط فرشتـه های آدمـ نمــا بـاختــم . . . حـال کـه حماقتــ هایــم را می شمــارمـ آرامــ . . . آرامــ . . . ایـن جمـله در ذهنــم طنیــن انـداز می شـود سنـگـ بــاش تــا سنـگســار نشــوی …
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 آبانماه سال 1392 12:14
دختره و پسره تنها تو خونه بودن... پسره ب دختره گفت : دوسم داری؟؟ دختره گفت : آره ، پسره گفت ثابت کن ، دختره تک تک لباساشو در اورد ، دختره ب پسره گفت : تو چی دوسم داری؟ پسره گفت : آره ، دختره گفت : ثابت کن.... پسره تک تک لباسای دختره رو کرد تنش.... سلامتی همه پسرای بامعرفت..........
-
ﻧﻪ ﻛﻢ ﺑﺎﺵ ﻧﻪ ﺯﻳﺎﺩ
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 14:50
ﻧﻪ ﻛﻢ ﺑﺎﺵ ﻧﻪ ﺯﻳﺎﺩ ... ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺧﺴﺘﻪ ﺍﻱ ﻛﺘﻤﺎﻥ ﻧﻜﻦ ... ﻧﺎﺭﺍﺣﺘﻲ ﺣﺮﻑ ﺑﺰﻥ . .. ﻋﺎﺷﻘﻲ ﺍﺑﺮﺍﺯ ﻛﻦ ... ﻫﻤﻪ ﻱ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﻫﺎ ﺭﻭ ﺭﻋﺎﻳﺖ ﻛﻦ . .. ﺧﻮﺩﺕ ﺑﺎﺵ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺎﺷﻪ . .. ﻣﺘﻔﺎﻭﺕ ﺩﻭﺳﺖ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﻣﻌﻤﻮﻟﻲ ﺩﻭﺳﺶ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ ﻛﻪ ﺧﻔﻪ . ﻧﺸﻪ ﺯﻳﺮ ﻓﺸﺎﺭ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ . .. ﻛﻪ ﺳﺮﺩ ﻧﺸﻲ ﺍﺯ ﻧﻔﻬﻤﻴﺪﻥ ﺍﺣﺴﺎﺳﺖ ..
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 14:48
هر چه مغرورتر باشی,تشنه ترند برای باتو بودن... و هرچه دست نیافتنی باشی,بیشتر به دنبالت می ایند... امان از روزی که غروری نداشته باشی... و بی ریا به انها محبت کنی,انوقت تورا هیچ نمی بینند... ساده از کنارت عبور می کنند...!!!
-
پرهیــز
دوشنبه 13 آبانماه سال 1392 14:46
" پرهیــز " از نگـاه کـردن به کسـی که شــوق دیدنـــش کـــلافه ات کـــرده ... " تردیــــدِ " مبهمــــــت را به " یقینــــــی " روشـــــن تبدیل می کند ... !… عاشــــــــــق شــــــــــده ای …!
-
تاوان
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:39
عشق تو شوخی زیبایی بود که خداوند با قلب من کرد ! زیبا بود امّا ... شوخی بود ! ... ... حالا . . . تو بی تقصیری ! خدای تو هم بی تقصیر است ! من تاوان اشتباه خود را پس میدهم . . . ! تمام این تنهایی تاوان « جدّی گرفتن آن شوخی » است....
-
جمله ی آخر
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:37
آرام بگیر دلم … تنگ نشو برایش … مگر نشنیدی جمله ی آخرش را ! “چیزی بینمان نبوده”
-
باران
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:32
دلم پاییز میخواهد..! ترجیحا مهرماه... باران هم ببارد... وتنهایی... دلم قدم زدن میخواهد.. از اینجا تا جایی بی انتها ... تا اوج لمس رنگ برگها .... همین....
-
خـــــــــــــــــــانه
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:31
چهار فصل خدا بشود چهل فصل… چه فایده… وقتی همۀ رنگهای فصول برای من زرد هستند.. گویا در شهر فقط تاکسی میبینم… و داد میزنم (( خـــــــــــــــــــانه )) …!
-
شاید!!!
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:26
خدا را چه دیدی! کار نشد ندارد... شاید در این پاییز... دردهایم ...تا ابدیت خزان شوند... شاید!!!
-
خیابان
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:25
دلم یک خیابان میخواهد که بشود در آن با تو قدم زد جایی که مردمش زبان مارا بلد نیستند من به زبان خودمانی هی بگویم دوستت دارم و عابران در گیر این کنجکاوی باشند من چه میگویم که تو اینطور میخندی...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:18
نمــــی دانـــــم اگــــر روزی کوچـــــه علـــــی چــــپ ... مشمــــولِ طــــــرحِ ترمیـــــمِ بافــــتِ فرســــــوده شـــــود ... وقتــــــــی مـــــن و تو پـــــس از مــــدت ها ؛ یکـدیگــــــر را بر حســـــبِ اتفــــاق ببیـــنیــــــم ... چه خاکـــــی بر ســـــر خواهیـــــم کــــرد ... ؟!
-
ﺗــــــــﺎﺑﺴﺘــــﺎﻥ!
شنبه 20 مهرماه سال 1392 17:16
ﺗــــــــﺎﺑﺴﺘــــﺎﻥ! ﺣـــــــﺎﻻ ﻛــــﻪ ﺗﻤــــــــــــــــﺎﻡ شــــدی ﺑــــﮕﺬﺍﺭ ﺑــﮕﻮﻳـــــــﻢ! . . ﻛـﻪ ﺭﻭﺯﻫــــــﺎﻯ ﮔـــــــــﺮﻣــــــــــﺖ ، ﺳــــــــــــــــــــــــــﺮﺩ ﮔﺬﺷﺗـــــــــــ. . . .
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 20 مهرماه سال 1392 13:01
فضای مجازی واســـه بعضــــیا مثل بهشت زهراست ... واسه سر زدن به اونی که دوستش دارن ... ولی دیگه ندارنش ...! برای آروم کردن دل خودشون میرن توی پروفایلش ... با یه دنیا حسرت و خاطره فقط سکوت میکنن و کامنت دوستای تازشو میخونن ... آدمهای دنیای مجازی از دور دوست داشتنی ترند ...!